5 مرحله سوگ

فهرست محتوایی مقاله
سوگ
سوگ اتفاقی که درزندگی همه رخ داده و رخ می دهد: فقدان، از دست دادن، جدایی و درلایه ای بسیارعمیق تر مرگ.
سوگ برای افراد به شکل های مختلفی اتفاق می افتد و تجربه آن در کودکان و بزرگسالان متفاوت است.
سوگ مرگ، طلاق و همچنین سوگ عاطفی و عشقی حوزه های مختلفی است که باید بصورت تخصصی برای هر یک به مراحل سوگ آگاه بود تا بتوانیم هم به خود و هم به فرد آسیب دیده کمک کنیم تا مراحل آن به درستی سپری شود.
هرکدام از ما نقشه ای به نام نقشه ی زندگی داریم و در این مسیر نقشه رنج ها و تلخی های زیادی وجود دارد که ناگزیر باید از آن ها عبور کنیم. پس حتما در حالی که اصلا شما نمی خواستید تجربه از دست دادن را دارید، اما شرایط اینطور حاکم شده و رنج عمیقی را به شما تحمیل کرده است.
داستانی درباره سوگ:
هرگز لحظات تلخ آن روز برایم کهنه نمی شود که دوست من در پنج سالگی با چند خواهر و برادر کوچک و بزرگش دیگرش، مادرش را به دلیل بیماری سرطان از دست داد و لحظات مرگ مادر را چنان توصیف می کردکه گویا همان جا ایستاده و می بیند آنچه بر خودش می گذرد.
مادری که در اوج جوانی با سرطان مبارزه می کرد و در خانه اش کنار فرزندانش روزهای آخر عمرش را گذراند تا روز و لحظه مرگ فرا رسید و جلو چشم فرزندانش برای همیشه چشم هایش را بست.
غم و اندوه تمام نشدنی و سنگینی که دوستم با تعریف خاطره مرگ مادر تجربه می کرد، مانند ابرسیاهی همه ی ما همکلاسی هایش را هم احاطه کرده بود.
در سوگ فراموشی وجود ندارد:
جدایی، طلاق، مرگ همه نوعی فقدان هستند که تأثیرات مهم و همیشگی در زندگی فرد به جا می گذارند. چیزی که مهم است، نحوه برخورد با فقدان هست که به افراد کمک می کند که چگونه از این گرداب و طوفان زندگی سالم بیرون بیایند و با اثرات آن به زندگی ادامه دهند.
شاید شنیده باشید به فردی که عزیزی از دست داده بگویند کم کم عادت می کنی یا زندگی همین هست و کاری نمی شود کرد، یا شاید هم به فردی که جدا شده بگویند حتما فراموش خواهی کرد و زندگی تازه ای شروع می کنی !
و این گفته ها دقیقا برعکس چیزی است که گاهی دیگران سعی می کنند برای همدردی بگویند. فراموشی درکار نیست !
چرا که سوگ به طور اساسی روی احساسات و هیجانات و ادامه زندگی فرد پس از حادثه تأثیر مستقیم و غیر قابل انکاری دارد.
چرخه سوگ:
جدایی یا مرگ نوعی تغییر است که با ازدست دادن این تغییر ایجاد می شود. این تغییر درد آلود دارای پنج مرحله مهم هست، در این شرایط فرد ناگزیر از تجربه است، طوری که هرگز نمی خواهد همچین حسی را تجربه کند اما اتفاق می افتد. پس بهترین راه این است که آگاه باشد به آنچه در بیرون و درونش اتفاق می افتد.
آنچه در بیرون اتفاق می افتد حذف فیزیکی و معنوی است که حتی تصور کردنش غیر قابل تحمل بوده چه برسد به اینکه اتفاق بیفتد و به شکلی واقعی در این شرایط قرار گرفت.
و چیزی که در درون تجربه می کند مراحلی است که باید به آن آگاه باشد تا بتواند از این پس زندگی سالمی را ادامه دهد.
معمولا مراحل سوگ کمتر از یکسال یا حدود یکسال طبیعی است، چون رویایی با احساسات، شناخت و پذیرش به زمان نیاز دارد اما بیشتر از آن احتمالا فرد در یکی از مراحل سوگ گیر افتاده و نیاز به کمک فوری دارد.
مراحل سوگ:
1️⃣ مرحله اول سوگ: انکار
انکار یک واکنش کاملا طبیعی است که فرد نمی خواهد با واقعیت اتفاق افتاده مواجه شود و آن را بپذیرد. در واقع سوگ به فرد حمله کرده و فرد با انکار از خود در حال دفاع کردن است.
انکار یک مکانیزم دفاعی است؛ در انکار افکار ، احساسات و رفتار فرد مقابله با حقیقت از دست دادن است :
🟡 نه این یک خوابه!
🟡 نه این اتفاق نیفتاده!
🟡 نه حتما اشتباهی شده!
🟡 این یک کابوسه واقعیت نداره!
در واقع این فکر و رفتار ناشی از ناتوانی فرد در پذیرش واقعیت هست. اما این موضوع یک حقیقت است که برای فرد هنوز جا نیفتاده است.
اما شخص برای این که آن را نپذیرد اتفاق افتادنش را انکار می کند. چرا که تصور می کند با نپذیرفتن مسئله، به صورت واقعی اتفاق نمی افتد و از تحمل درد و رنج خلاص خواهد شد.
بنابراین فرد با انجام ندادن کارهای روزمره، بیرون نرفتن از خانه، حرف نزدن در مورد آن اتفاق سعی بر این دارد که با این واقعیت روبرو نشود و صورت واقعی پیدا نکند.
به هر حال با وجود این احساسات و افکار و رفتار مرحله انکار در حال عبور است و طی یک سری اتفاقات و جریان ها شخص می پذیرد که این واقعیت تلخ وجود دارد و همراه اوست.
2️⃣ مرحله دوم سوگ: خشم
در این مرحله یک سری احساسات و هیجانات نامطلوب در درون فرد شکل می گیرد و در رفتار فرد نشان داده می شود. در واقع فرد به دنبال علت می گردد که چرا این جدایی اتفاق افتاده است و همین باعث بیشتر شدن خشم و عصبانیت می شود و با حس تنهایی، دوری، ناباوری و بهت از خودش می پرسد:
🟢 چرا این اتفاق افتاد؟
🟢 چرا من؟
🟢 مگه من چه گناهی کردم؟
🟢 چرا من رو تنها گذاشت؟
🟢 چرا من رو ترک کرد؟
🟢 چرا به تحمل کردن مجبورم؟
🟢 چرا نباید داشته باشمش؟
در این مرحله صحبت کردن با دوستان و همکاران و تخلیه افکار منفی و ترس و خشم می تواند کمک مفیدی باشد.
3️⃣ مرحله سوم سوگ: بحث و چانه زدن
در پشت تمام این چرا گفتن ها فکر اصلی این است که چرا این اتفاق افتاده؟ کاش این اتفاق برای من نمی افتاد ومن عصبانی هستم از این که این اتفاق برای من افتاده؟
فرد سرزنش کردن را شروع می کند، حرف زدن با خودش با فردی که فوت کرده یا از او جدا شده، دنبال پیدا کردن راه حلیست اما دیگر دیر شده چرا که این اتفاق صورت گرفته و این همه تلاش بی نتیجه خواهد بود و اینجاست که احساس غم، رنج و اندوه عمیقی می کند و پس این گفتگوها مرحله دیگری آغاز می شود.
4️⃣ مرحله چهارم سوگ: افسردگی
به دلیل ناتوانی در جلوگیری از وقوع این اتفاق حالا احساس غم شدید به سراغ فرد می آید که انگار جز رنج چیز دیگری در جهان وجود ندارد و واکنش های حسی و فیزیکی منفی نمایان می شود و فرد به این باور می رسد که دیگر هیچ کاری از او بر نمی آید.
بغض کردن های مکرر و گریه های گاه و بیگاه و مرور آنچه گذشته همه نشان می دهد که دیگر کاری از او ساخته نیست.
اگر فرد غمدیده از این مرحله بگذرد، او می فهمد که چیزی نیست جلوی این جدایی را بگیرد و هر چه به جلو می رود واحساس شکست، حقارت و ناتوانی بیشتری می کند و فشار روحی و روانی بیشتری متحمل می شود. اما اگر افسردگی شدید و طولانی باشد حتما باید از متخصص کمک گرفت.
در این مرحله فرد بالاترین حد مراقبت از خود را نیاز دارد و هر نوع کمکی که لازم دارد را باید دریافت کند.
فرد باید به سلامت جسمی، روحی و روانی خود توجه کند و باید آگاهانه اطرافش را از حمایت مثبت پر کند، آن امنیتی که به دلیل ترس و تنهایی از دست دادن ایجاد شده را باید با ارتباط های مناسب تأمین کند.
همچنین فقط این خود فرد است که می تواند به خودش کمک کند و بر دردش مرحم بگذارد و از خویش مراقبت کند، نباید به دره نیستی و ساقط شدن از زندگی عادی سقوط کند، باید از خود محافظت کند چرا که هست، وجود دارد، زنده هست و زندگی در جریان است.
5️⃣ مرحله پنجم سوگ : پذیرش جدایی یا مرگ
زمانی که فرد به این نتیجه می رسد که چیزی را از دست داده اما خودش هست و زندگی می کند مرحله پذیرش جدایی اتفاق می افتد و باید تمرکز خود را به طور کامل روی زندگی جدیدش بگذارد.
فواید سوگ:
تجربه کردن سبک زندگی تازه یکی از این تأثیرات است و در این مرحله فرد غمدیده و مچاله شانه هایش را باز و سر بلند کرده و به آینده نگاه می کند، کم کم ظاهر و احساس بهتری پیدا می کند.
در واقع احساس سنگینی غم کمتر می شود و می تواند به جای مدام برگشتن به گذشته، به روبرو و آینده نگاه کند و طرز فکر متفاوتی پیدا می کند. به جای این که بر گذشته تمرکز کند، به چیزی که پیش خواهد آمد متمرکز می شود.
این پنج مرحله لزوما و همیشه برای همه افراد یکسان نیست، می تواند برای هرکسی درجه و شدت و زمان متفاوتی در هر مرحله داشته باشد.
ضمن این که آن چه در یک سوگ اهمیت ویژه دارد، وجود افراد حمایتگر هست:
خانواده، دوستان خوب، متخصصین که اصطلاحا گوش شنوایی باشند و به حرف های شخص غمدیده گوش کرده و به او کمک کنند تا درست فکر کند و تصمیم بگیرد.
سوگواری و گریه کردن هم یکی از مهمترین راهکارهای سبک تر شدن بار روانی فرد غمدیده است و دیگر این که هیچ سعی و تلاشی برای فراموشی انجام نمی شود که احساس عذاب وجدان کند.
نکته آخر این که در شرایط مناسب مطالعه و آگاهی از معنای واقعی مرگ می تواند دریچه روشنی برای همه ی ما باشد.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
4 مولفه از هوش عاطفی:
4 عامل مدرسه گریزی
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
escort kuşadası bayan Kuşadası’ndaki oteller gerçekten çok konforlu. https://portalturystykiaktywnej.pl